دیکشنری
داستان آبیدیک
Regular Solid
ɹɛgjələɹ sɑlɪd
فارسی
1
عمومی
::
(هن) كثیرالاضلاع پنج ضلعی منظم
شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
REGULAR COIL
REGULAR EXERCISE
REGULAR EXPRESSION
REGULAR EYE EXAMS
REGULAR FIXTURE
REGULAR GASOLINE
REGULAR GRAMMAR
REGULAR GUY
REGULAR JUDICIARY
REGULAR OR MIRROR
REGULAR PAYMENT OF S
REGULAR PROCEDURE
REGULAR PROSECUTION SERVICE
REGULAR SALARY
REGULAR SET
REGULAR SOLID
REGULAR STEPS
REGULAR WATER
REGULARITY
REGULARIZATION
REGULARIZE
REGULARIZER
REGULARLY
REGULARLY VARYING FUNCTION
REGULATE
REGULATED
REGULATED FUNCTION
REGULATED MARKETS
REGULATER
REGULATING AUTHORITIES
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید